محکم راه برو دختر....
تو عاشق شدی
جنگیدی
و....حالا ....تنهایی....
سرتو بگیر بالا!
اون لیاقت جنگیدن نداشت.
همیشه در یادم میمانی
اما...
من حضورت را می خواهم
آدمها کنارت هستند.
تاکی؟؟؟؟
تاوقتی که به تو احتیاج دارند..
از پیشت می روندیک روز..
کدام روز؟؟
وقتی کسی جایت آمد .
تا چه موقع؟؟؟
تا موقعی که کس دیگری را برای دوست داشتن پیدا کنند.....
درد چیست؟
میدانی درد چیست
نگاهت که رفت....
شاید شانه ایی که دیگر وجود ندارد...
نه
دلشکسته ام....
نه
تنهایم...
نه
نمیدانی؟؟؟؟؟
نه نمیدانی که دختر بودی درد است...
دختر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها سخت میشود.
دختر که باشی راحت میشکنی.
دختر که باشی نگاه ها فرق دارند.
حتی اگر به تمام دنیا خوب نگاه کنی بازم همه دنیا میتواند به تو بد نگاه کند...
دختر بودن گاهی واقعا یک درد است.